دوستم داري؟!
دختر پسري با سرعت 120 كيلومتر سوار بر موتور سيكلت
دختر: آروم تر من ميترسم
پسر: نه داره خوش ميگذره
دختر: اصلا هم خوش نميگذره تو رو خدا خواهش ميكنم خيلي وحشتناكه
پسر: پس بگو دوستم داري
دختر : باشه باشه دوست دارم حالا خواهش ميكنم آروم تر
پسر: حالا محكم بغلم كن(دختر بغلش كرد)
پسر: ميتوني كلاه ايمني منو برداري بذاري سرت؟ اذيتم ميكنه
و.....
روزنامه هاي روز بعد: موتور سيكلتي با سرعت 120 كيلومتر بر ساعت به ساختماني اثابت كرد موتور سيكلت دو نفر سرنشين داشت اما تنها يكي نجات يافت حقيقت اين بود كه اول سر پاييني پسر كه سوار موتور سيكلت بود متوجه شد ترمز بريده اما نخواست دختر بفهمه در عوض خواست يكبار ديگه از دختر بشنوه كه دوستش داره(براي اخرين بار)
bölümlər: aşq hıkayələri