ܓܨآذربايجانღ•*•ღتراختورღ•*•ღعشقܓܨ
Azərbaycanღ•*•ღtiraxtorღ•*•ღaşk
تاريخ : ۳۱ تير ۱۳۹۰ | yazar : Araz

زندگــي از پشت پنجـــره قلــبم با چشمـان آسمانــي اش به مــن نگريست .

خورشيـــد پاورچيــن پاورچيـــن از پشـــت پرده نازك اتاقـــم وارد اتاقـــم شد .

اميـد با لبخند هميشگـي كه بر لب داشت از گوشه دلم سرك كشيد و قلبم دوباره به تپش افتاد

چشمانم به روي قاب عكست لغزيد و من لبانم را به لبخندي مهمان كردم .

دو قـتدم كه جلوتر رفتــم مـحبت را ديدم كه برايم دســت تكان داد و از دريچــه قلبم عشــق عبور كرد .

چشمـــــانم را بستـــم تا شايد خاطــره مجالي براي خودنمايــي بيابد .

از كوچه دل كه گذشتم يادگاري هايت را ديدم كه روي دروازه قلبم نقش بسته بود و

 روي ميز تحرير نگاه منتظر دفترچه خاطراتم را احساس كردم يك قلم آبي به رنگ چشمانت برداشتم ولي

 انگار چيزي براي نوشتن ندارم .

جز اينكه بنويسم از اعماق وجودم تو را به جانم گره زده ام تا هروقت هواي رفتن به سرت زد پا به پايت بيايد .

پس به نام عشق ،و با ياد تو،ناقـوس كليساي عشق را به صـدا در مي آورم تا شايد معصوميت عشقم را بفهمي.



bölümlər: şerlər
arşıv
son yazılar
yoldaşlar
sayqac
ایندی بلاق دا : نفر
بوگونون گؤروشو : نفر
دونه نین گؤروشو : نفر
بوتون گؤروش لر : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
باخیش لار :
یازی لار :
یئنیله مه چاغی :